عرفان گلي ماعرفان گلي ما، تا این لحظه: 10 سال و 8 روز سن داره
ني ني وبلاگمونني ني وبلاگمون، تا این لحظه: 10 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

پسرم عرفان

بیست و هفتم بهمن ماه اخرین روز هفته 27

سلام دلبندم. خیلی بهت انس گرفتم . من و بابایی خیلی دوستت داریم و بیصبرانه منتظر بغل کردنت هستیم. عزیزدلم میخوام یه گهواره فعلا بجای تخت برات سفارش بدم. میذارمش اینجا تا دوستای گلم نظر بدن. مامانی امیدوارم هرچی برات بخرم مورد پسندت باشه . راستی چند وقت پیش با بابایی رفته بودیم بازارچه ساحلی یه ماشین برات گرفتیم که بنظر خودمون خیلی خوشگله یادم رفته بود برات بزارم.       ...
27 بهمن 1392

بیست و چهارم بهمن 92 خداحافظی با بهترین دوست و همکارم

سلام مامانی گلم. امروز ظاهرا روز خوبی بود اما یهو ساعت 11 ظهر بهم خبر رسید که همکارم و بهترین دوستم که نزدیک به 3 سال بود که توی بستر بود فوت کرده. خیلی غمگین شدم. اخه توی خانومی یدونه بود. پسر نازم ! خیلی سخته ادم توی بستر باشه و زبونش باز نشه حرفشو بزنه. یکماه پیش که به عیادتش رفتم حس کردم که وضعش وخیم شده و ممکنه ما رو ترک کنه. از یه طرف طاقت عذاب کشیدنشو نداشتیم و از طرف دیگه طاقت دوریشو . اما باز عمر دست ما نیست و خدا به اراده خود و در زمان خودش ما را می بره. مامانی من ! نمی دونم من اینقدر فرصت خواهم داشت که تو رو به ثمر برسونم.؟ عزیز من! وقتی دارم باهات اینطور حرف میزنم باهام همدلی می کنی و حرکت می کنی. نذاشتن برم تشییع جنازه اش. گفتن...
24 بهمن 1392

بیستم بهمن 1392

سلام مامانی نازم. امروز رفتم بهداشت تا کنترل فشار و وزن و حرکت و ضربان قلبت انجام بشه.مامانی جونم توی اخری هفته 26 هستی و دو هفته دیگه 7 ماه تمام میشوی مامانی قلبت مثل توپ می زنه. خیلی خوشحالم وقتی صدای ضربانت رو می شنوم. از ذوقم یه بار هم رفتم درمانگاه زنان تا همکارام صدای ضربانت رو گوش کنن تا یه بار دیگه بشنوم. جیگرکم! خیلی شیطون شدی. اخه وقتی رانندگی می کنما امون نمیدی اونقدر جنب و جوش می کنی که انگار تو می خواهی رانندگی کنی. بابایی هم خوشش میاد و میگه پسرم باید زرنگ باشه زبون ترکی که زبون مادریشه و زبون فارسی هم ملی هست و زبون شیرازی هم زبون پدری هست علاوه بر این باید زبون انگلیسی رو از کوچیکی یاد بگیری. تازه رانندگی رو هم زودی یاد بگیر...
20 بهمن 1392

هوای برفی و موندن برف بازی توی دلم و اومدن هوای لالایی

          سلام جیگرم الهی من قربون اون تکون های قشنگت که هر روز داره قویتر میشه  بشوم. مامانی گلم بابایی بهت حسودی میکنه می ترسه تو زودتر زبان ترکی رو یاد بگیری آخه زبون مادریه . ولی بابایی توی این چهار سال که توی شهر مامانی ساکن شده تازه دست و پاشکسته بلده و بیشتر می فهمه و کمتر می تونه صحبت بکنه . مامانی میخوام یه لالایی ناز دیگه برات بزارم . آخه توی این هوای برفی با بابایی رفتم پایین یکم توی برف قدم زدم که برف رو حس کنی بابایی در حال برف روبی شیطونی می کنه و هوا بشدت سرد و خیابونا یخبندانه . عزیزم عکس خودمو نذاشتم اما بعدا به خودت نشون می دم . اما مامانی ترسیدم توی برف سر بخورم و تو طوریت بش...
19 بهمن 1392

خرید استیکر برای اتاق جیگرم

    سلام عزیزم جیگرم این استیکرها رو برای تزئین اتاقت گرفتم. مامانی من!! امیدوارم بعدا که خودت تونستی حرف بزنی و تصمیم بگیری امیدوارم که پسند بکنی. از دوستام هم می خوام نظر بدن تا بدونم که انتخابم چطوریه ...
19 بهمن 1392

تخت خواب پسرم

سلام دوستای گلم. میخوام یه تخت خواب هم بدم درست کنن سفارشی برای پسر مامان با چوب مخصوص نه ام دی اف. ام دی اف چیز بیخودی هست. مدلها رو ببنین و نظر بدین. البته تصمیمم اینه که سایز بزرگتر بسازم . از چندتا مدل زیر ترکیبی استفاده خواهم کرد بازم ممنونم که میخواهین کمکم کنین.   شماره 1   شماره 2 نصفه بزرگسالی   شماره 2 نصفه خردسالی     شماره 3 رنگ بنظر دخترانه   شماره 4 ترکیب رنگ سبز رو واقعا دوست دارم     شماره 5 ترکیب رنگ آبی احساس می کنم برا پسرا خیلی تکراری شده اما قشنگه   شماره 6 ترکیب رنگ چوب رو هم خیلی دوست ...
7 بهمن 1392

هفته 23 بارداری و 11 بهمن

هفته 23 بارداری     کودک درون شما طول جنین به 27 یا 29 سانتیمتر و وزنش به 450 تا 500 گرم رسیده است. عروق ریوی فرزند شما در حال رشد و آماده شدن برای تنفس هستند. فرزندتان می‌تواند عضلات انگشتان دست و پا، بازوها و ساق های خود را به طور منظم حرکت دهد و در نتیجه، شما حرکات پر قدرت تر  فرزندتان را حس خواهید کرد. ممکن است بر اثر بلع مایع آمنیوتیک توسط کودک، او دچار سکسکه شود به طوری که شما با هر بار سکسکه او انقباضی را حس خواهید کرد. در این هفته کودک به قدری پرتحرک است که گویی در شکمتان راه می‌رود. او به اندازه ی کافی بزرگ شده است که بتواند بیرون از بدن شما نیز تحت مراقبت...
2 بهمن 1392

هفته 24 و آخرین هفته از سه ماهه دومت مبارک

  سلام عزیز توی دلم. دلبندم. خوب داری قوی میشی و ضربه هات محکمتر شده و هر بار بیشتر ذوق زده ام می کنی با اینکه از خواب ناز من رو می پرونی. یواش یواش می خوام برات وسایل بخرم اما مامانی من دوست ندارم زیاد بریز و بپاش کنم . اون چیزایی رو برات می خرم که لازم داری عزیزم. من پسر لوس دوست ندارم. بعدا ازم ناراحت نشی. اما مطمئن باش همون ها رو بهترینشو برات می خرم . تازه بیشتر لباسا و وسایل خورده رو آقاجون از کویت برات میگیره. مادرجون هم داره یه چیزای خوشگل با دست برات درست می کنه که البته من ندیدم. عزیزم سونو ازت ندارم. چون مطمئنم خوبی. سونو ضرر داره و حرارت بهت میده و زیادی گرمت می کنه اما انشالله هفته ٣٢ میرم ببینمت . ...
2 بهمن 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به پسرم عرفان می باشد